English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (4424 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
dump U شکست دادن حریف درمسابقه موتورسیکلت رانی یااتومبیل رانی یا قایق قایقرانی سرعت
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
dragger U شرکت کننده در مسابقه اتومبیلرانی سرعت شرکت کننده درمسابقه سرعت موتورسیکلت رانی شرکت کننده در مسابقه قایقرانی سرعت
dragway U مسیر مسابقه موتورسیکلت رانی سرعت مسیر مسابقه قایقرانی سرعت
dragstrip U مسیر مسابقه موتورسیکلت رانی سرعت مسیر مسابقه قایقرانی سرعت
off roader U شرکت کننده درمسابقه موتورسیکلت رانی درزمینهای ناهموار برای چندصد مایل
drag racing U مسابقه موتورسیکلت رانی سرعت
trialling U مسابقه ازمایشی موتورسیکلت رانی
moto U بخشی از مسابقه موتورسیکلت رانی
speedway U مسابقه موتورسیکلت رانی بین تیمهای 4 نفره درمسیرهموارخاکی
off road racing U مسابقه موتورسیکلت رانی در زمینهای ناهمواربطول چند صد مایل
canoes U قایق رانی
yachting U قایق رانی
canoe U قایق رانی
moto cross U مسابقه موتورسیکلت رانی درمسیر خاکی محدود تپه و پیچ جاده و پرش در دو بخش 03یا 54 دقیقه
boat U قایق رانی کردن
boats U قایق رانی کردن
orthodromy U کشتی رانی در دایره بزرگ درست کشتی رانی
orthodromics U کشتی رانی در دایره بزرگ درست کشتی رانی
floatable U قابل کلک رانی قابل کرجی رانی
row a race U مسابقه کرجی رانی دادن
outroll U شکست دادن حریف
shut down U شکست دادن حریف
hole job U شکست دادن حریف با شروع بهتر
hole shot U شکست دادن حریف با شروع بهتر
wipe out U شکست دادن حریف با امتیاز زیاد
handicap U مسابقه ارابه رانی با دادن امتیاز از محل شروع به نسبت مسابقه امتیاز دادن به شرکت کنندگان
handicaps U مسابقه ارابه رانی با دادن امتیاز از محل شروع به نسبت مسابقه امتیاز دادن به شرکت کنندگان
sailing U قایقرانی با قایق بادی
rani U رانی
crural U رانی
femoral U رانی
ranee U رانی
salaciousness U شهوت رانی
oratorship U سخن رانی
oarsmanship U کرجی رانی
ejection U بیرون رانی
voluptuously U باشهوت رانی
voluptuousness U شهوت رانی
wheelchair U ویلچر رانی
wheelchairs U ویلچر رانی
motoring U اتومبیل رانی
salacity U شهوت رانی
d. of a speech U سخن رانی
extrusion U روزن رانی
inguinal U کشاله رانی
repression U واپس رانی
speedboating U قایقرانی سرعت
ease all U درکرجی رانی ایست
aerostation U کشتی رانی هوایی
libidinously U از روی شهوت رانی
pultrusion process U فرایند کشش رانی
platforms U سخن رانی کردن
drive way U مسیر اتومبیل رانی
platform U سخن رانی کردن
inland navigation U کشتی رانی در رودخانه ها
innavigable U غیرقابل کشتی رانی
extrudate U محصول روزن رانی
magnetic potential U نیروی مغناطیس رانی
loxodromics U کشتی رانی در خط مایل
pawn push U پیاده رانی شطرنج
ox goad U نیزه گاو رانی
cabotage U کشتی رانی ساحلی
pawn roller U پیاده رانی شطرنج
funeral oration U سخن رانی برسرجنازه
regatta U مسابقه کرجی رانی
regattas U مسابقه کرجی رانی
to go on the stump U سخن رانی کردن
to gratify ones passions U شهوت رانی کردن
shippable U قابل کشتی رانی
to give a lecture U سخن رانی کردن
shipping company U شرکت کشتی رانی
harness race U مسابقه ارابه رانی
lectureships U سمت سخن رانی
lectureship U سمت سخن رانی
seaworthy U قابل کشتی رانی
auto racing U مسابقه اتومبیل رانی
harness racing U ارابه رانی تک اسبه
sailing orders U دستور کشتی رانی
salaciously U از روی شهوت رانی
sprinting U مسابقه اتومبیل رانی
auto drome U پیست اتومبیل رانی
nautically U از لحاظ کشتی رانی
motor vehicle passenger U مسافر خودرو [اتومبیل رانی]
harness horse U اسب مخصوص ارابه رانی
car passenger U سرنشین خودرو [اتومبیل رانی]
red flag U پرچم قرمز اتومبیل رانی
ride [American E] U سواری [گردشگری] [خودرو رانی]
lift U سواری [گردشگری] [خودرو رانی]
Carpool U هم سفری [گردشگری] [خودرو رانی]
coasting U کشتی رانی در طول ساحل
motor vehicle passenger U سرنشین خودرو [اتومبیل رانی]
contact electromotive force U نیروی برق رانی مجاورتی
matinee U مسابقه ارابه رانی در روز
active emf U نیروی برق رانی موثر
loxodromic U وابسته به کشتی رانی در خط مایل
oceanshipping U روشهای کشتی رانی دراقیانوس
effective electromotive force U نیروی برق رانی موثر
matinTes U مسابقه ارابه رانی در روز
navigation river U رودخانه قابل کشتی رانی
car passenger U مسافر خودرو [اتومبیل رانی]
matinees U مسابقه ارابه رانی در روز
portolano U راهنمای کشتی رانی با شرح بنادر
sapphic vice U شهوت رانی زنان نسبت به یکدیگر
starter U راه انداز [استارتر] [اتومبیل رانی ]
starting motor U راه انداز [استارتر] [اتومبیل رانی ]
under- U در قوس داخلی پیست اتومبیل رانی
starter motor U راه انداز [استارتر] [اتومبیل رانی ]
circumnavigate U دورتادورگیتی یا اقلیمی کشتی رانی کردن
eloge U سخن رانی بافتخارکسیکه درگذشته است
kite track U مسیر ارابه رانی به شکل گلابی
under U در قوس داخلی پیست اتومبیل رانی
to row a race U در مسبابقه کرجی رانی شرکت کردن
brush U به حداکثر سرعت رفتن اسب درمسابقه
brushes U به حداکثر سرعت رفتن اسب درمسابقه
icekhana U اتومبیل رانی روی سطح یخ بسته دریاچه
circumnavigation U کسیکه دورگیتی یا اقلیمی کشتی رانی میکند
to pander any one's lust U وسائل شهوت رانی کسی رافراهم کردن
drag bike U موتورسیکلت مخصوص مسابقه سرعت
circumavigator U کسی که دور گیتی یا اقلیمی کشتی رانی میکند
tirm oval U پیست مسابقه اتومبیل رانی به شکل مثلث با گوشههای قوسی
tracks U پیست مسابقه اتومبیل رانی یا اسبدوانی مسیر بیضی شکل دو و میدانی
track U پیست مسابقه اتومبیل رانی یا اسبدوانی مسیر بیضی شکل دو و میدانی
tracked U پیست مسابقه اتومبیل رانی یا اسبدوانی مسیر بیضی شکل دو و میدانی
lap money U جایزه نقدی برای موفقیت درهر دور مسابقه اتومبیل رانی
kill off U سرعت گرفتن غیرعادی درمسابقه دو استقامت برای خسته کردن حریفان
hobbles U وسیلهای به پای اسب برای وادار کردن او به گامهای معین در ارابه رانی
hopple U وسیلهای به پای اسب برای وادار کردن او به گامهای معین در ارابه رانی
hobbled U وسیلهای به پای اسب برای وادار کردن او به گامهای معین در ارابه رانی
hobble U وسیلهای به پای اسب برای وادار کردن او به گامهای معین در ارابه رانی
hobbling U وسیلهای به پای اسب برای وادار کردن او به گامهای معین در ارابه رانی
lines U رانی در پیست مقدر امتیازاعطایی در شرطبندی روی اسب طناب مورد استفاده درقایق
line U رانی در پیست مقدر امتیازاعطایی در شرطبندی روی اسب طناب مورد استفاده درقایق
outclassed U شکست فاحش حریف
outclasses U شکست فاحش حریف
outclassing U شکست فاحش حریف
outclass U شکست فاحش حریف
holed U فاصله دو بازیگرفضای بین دو سوارکار که سوارکار سومی ازان بگذرد فاصله بین میله 1 بولینگ با2 یا 3 شکست دادن حریف باشروع بهتر
holing U فاصله دو بازیگرفضای بین دو سوارکار که سوارکار سومی ازان بگذرد فاصله بین میله 1 بولینگ با2 یا 3 شکست دادن حریف باشروع بهتر
holes U فاصله دو بازیگرفضای بین دو سوارکار که سوارکار سومی ازان بگذرد فاصله بین میله 1 بولینگ با2 یا 3 شکست دادن حریف باشروع بهتر
hole U فاصله دو بازیگرفضای بین دو سوارکار که سوارکار سومی ازان بگذرد فاصله بین میله 1 بولینگ با2 یا 3 شکست دادن حریف باشروع بهتر
pit U منطقه خارج ازمسیر برای رسیدگی به انها که ضمن مسابقه اتومبیل رانی به کمک نیازدارند شکاف عمودی درکوه
pits U منطقه خارج ازمسیر برای رسیدگی به انها که ضمن مسابقه اتومبیل رانی به کمک نیازدارند شکاف عمودی درکوه
toe weight U وزنه فلزی وصل به سم جلویی اسب در ارابه رانی برای تنظیم گامهای اسب
motorcycle with side car U موتورسیکلت با جای اضافی وجدا موتورسیکلت با سایدکار
booster cable [jumper cable] U کابل باتری به باتری [اتومبیل رانی ]
bump start U اغاز مسابقه با هل دادن موتورسیکلت
speedboats U قایق موتوری سرعت
speedboat U قایق موتوری سرعت
flank speed U حداکثر سرعت قایق
drag boat U قایق موتوری مسابقه سرعت
hull speed U حداکثر سرعت نظری قایق
planing hull U بدنه قایق که در سرعت زیاداز اب بیرون می اید
outdo U بهتر از دیگری انجام دادن شکست دادن
outdoes U بهتر از دیگری انجام دادن شکست دادن
outdoing U بهتر از دیگری انجام دادن شکست دادن
privileged U مجاز به ادامه مسیر و گرفتن سرعت درصورت رسیدن قایق دیگر به ان
accelerates U سرعت دادن سرعت گرفتن
accelerated U سرعت دادن سرعت گرفتن
accelerate U سرعت دادن سرعت گرفتن
accelerating U سرعت دادن سرعت گرفتن
knock out U شکست دادن
trounce U شکست دادن
smiting U شکست دادن
defeat U شکست دادن
set down U شکست دادن
checkmate U شکست دادن
defeated U شکست دادن
to put to the worse U شکست دادن
to f.down U شکست دادن
skunks U شکست دادن
trouncing U شکست دادن
defeating U شکست دادن
smites U شکست دادن
smite U شکست دادن
outgeneral U شکست دادن
get the better of (someone) <idiom> U شکست دادن
defeats U شکست دادن
skunk U شکست دادن
trounces U شکست دادن
to lay prostrate U شکست دادن
trounced U شکست دادن
routed U کاملا شکست دادن
crush U شکست دادن پیروزشدن بر
rout U کاملا شکست دادن
routs U کاملا شکست دادن
crushes U شکست دادن پیروزشدن بر
crushed U شکست دادن پیروزشدن بر
obstruction U خطای قرارگرفتن بین گوی و حریفی که به سمت گوی می دودبقصد ممانعت حریف نه گرفتن گوی هر مانع بزرگ در مسیر قایق
obstructions U خطای قرارگرفتن بین گوی و حریفی که به سمت گوی می دودبقصد ممانعت حریف نه گرفتن گوی هر مانع بزرگ در مسیر قایق
bite the dust <idiom> U از پا درآوردن -کشتن ،شکست دادن
floor U بزمین زدن شکست دادن
floored U بزمین زدن شکست دادن
floors U بزمین زدن شکست دادن
vanquishing U پیروز شدن بر شکست دادن
to eat somebody alive U کسی را کاملا شکست دادن
vanquishes U پیروز شدن بر شکست دادن
shellac U شکست مفتضحانه خوردن یا دادن
worst- U شکست دادن وخیم شدن
shellack U شکست مفتضحانه خوردن یا دادن
drub U چوب زدن شکست دادن
worst U شکست دادن وخیم شدن
Recent search history Forum search
1To be capable of quoting
2دلیل قرار دادن no1 بجای number 1
2دلیل قرار دادن no1 بجای number 1
2من نمیتونم از دیکشنری فارسی به انگلیسی استفاده کنم چرا
1Profiles are unique pages where one can ‘‘type oneself into being’’
1Open the "Wind Farm" subsystem and in the Timer blocks labeled "Wind1" and "Wind2", Wind3" temporarily disable the changes of wind speed by multiplying the "Time(s)" vector by 100.
1to take a spell at whell
1Poked back
4express, overexpression
2In the Introduction to this book the speed of modern computers was cited as countering the need for some of the early work that was done to make best use of the woefully slow and memory-deficient comp
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com